میکرو ترند در صنعت مد و تاثیر آن بر روی کره زمین
Micro trends in the fashion industry and its impact on the planet
ترندها (Trends)، میکرو ترندها (Micro-Trends) و ماکرو ترندها (Macro-Trends) به چه معنی هستند؟
این روزها ما کلمات ترند و ترندینگ را به کرات، چه به صورت آنلاین و چه آفلاین می شنویم؛ به خصوص وقتی صحبت از استایل و مد به میان می آید. مقالات بی شماری که در اینترنت دست به دست می شوند؛ مانند «برترین ترندهای مد 2021 چیست؟»، «ترندهای زمستان 2021 کدام ها هستند»، «ترندهای مدی که در سال 2022 غالب خواهند بود»، «این ترند مد باید ادامه یابد» و غیره، بیشتر چنین موضوعی را به ذهن ما متبادر می کنند. حقیقت این است که رسانه های اجتماعی و اینترنت هر دو بر رفتار مصرف کنندگان تاثیر می گذارند؛ خواه از آن آگاه باشیم و خواه خیر. ما دائماً به صورت روزانه با اطلاعات و تصاویر جدید بمباران می شویم؛ در واقع باید بپذیریم که تصمیمات خرید ما کم و بیش تحت تاثیر عواملی مانند لباس های هنرمندان محبوب و اینفلوئنسرهایی که آنها را می پوشند، قیمت های پایین و ظاهر بی پایان مد، قرار می گیرد.
فست فشن که رویکردش فروش جدیدترین اقلام مد با قیمت هایی مقرون به صرفه است، از دهه 1990 بر صنعت پوشاک تسلط یافته است. وجه تسمیه فست فشن و ادامه حیات آن تحت عنوان این نام، مستلزم وجود چرخه های کوتاه مد و خلق مستمر «میکرو ترندها» است که باعث اشباع رسانه ها شده و مصرف کنندگان را وادار می کنند تا به معنای واقعی کلمه براساس ترندهای مد خرید کنند.
یک ترند معمولی در مد شامل پنج مرحله است: معرفی، صعود، پذیرش، افول و زوال. در سال های اخیر ساختار چرخه های مد همچنان ثابت مانده است و آنچه در خلال این سال ها تغییر کرده، طول هر چرخه است. برندهای مد در گذشته هر سه ماه یک بار مجموعه های جدیدی را برای فصول سال معرفی می کردند. اما امروزه خرده فروشان فست فشن، هر دو هفته یک بار و گاهی اوقات هر هفته «مجموعه های فصلی» جدیدی را عرضه می کنند. طول حیات چرخه ترندهای سنتی مد حدود 20 سال بود؛ سپس ماکرو ترندها وارد گود شدند که حدود 5 تا 10 سال به درازا کشیدند، و بعد نوبت به میکرو ترندها رسید که حداقل 3 تا 5 سال دوام آوردند. در واقع امروزه تنها چند هفته بعد از اینکه یک ترند وارد بازار می شود؛ منسوخ گردیده و با «مجموعه خرد» دیگری جایگزین می شود که آن نیز به زودی به همان سرنوشت دچار می گردد.
چرا میکرو ترندها یک مسئله حیاتی هستند؟
یکی از مسائل مهم میکرو ترندها این است که آنها فست فشن را سریع تر از پیش کرده اند و باعث تسریع روند تولید انبوه زباله در صنعت فست فشن شده اند. چنین چیزی نه تنها یک مسئله زیست محیطی است، بلکه یک مشکل اخلاقی است؛ زیرا لازمه آن افزایش تعداد ساعات کاری، کاهش دستمزد کارگران، بدتر شدن شرایط کاری و غیره است. باید توجه داشت که تمامی این موارد باید با سرعت فزاینده صنعت مد همگام شوند.
ظهور رسانه های اجتماعی به ویژه پلتفرم های مبتنی بر تصویر و فیلم مانند اینستاگرام و تیکتاک که با موج فرهنگی اینفلوئنسرها همگام شده اند، بستر بسیار مناسبی برای ترویج گسترده روندهای فست فشن است و مخاطبان این شبکه ها را تشویق می کند تا آخرین روندهای مد را دنبال کنند. در واقع ماهیت چنین ترندهایی به گونه ای است که در دسته میکرو ترندها قرار می گیرند؛ چرا که قرار نیست دوام چندانی داشته باشند و انتظار می رود که به سرعت از مد بیافتند.
چیزی که این مسئله را به معضلی بزرگ برای کره زمین تبدیل کرده است، این است که تنها چند برند، اینفلوئنسر و مصرف کننده در این میان دخیل نیستند. فست فشن توسط صدها و بلکه هزاران خرده فروش مد، اینفلوئنسر و مصرف کننده و از همه مهمتر عادت رو به رشد مصرف بیش از حد و فرهنگ دور ریختنی، پشتیبانی می شود.
ما با چه مسائلی درگیر هستیم؟
چرخه های کوتاه تر ترندها به این معنی است که لباس های بیشتری باید سریع تر ساخته شوند. این امر منجر به شکل گیری مشکلات عدیده ای می گردد که تنها برخی از آنها عبارتند از: کاهش کیفیت و دوام لباس ها، افزایش ساعات کار کارگرانی که در شرایط نامساعد و با دستمزد کم کار می کنند، افزایش ضایعات نساجی در خلال تولید و بدتر از همه، افزایش زباله ها به دلیل اینکه مردم لباس هایی که دیگر مد روز نیستند یا به دلیل کیفیت پایین فرسوده شده اند را دور می ریزند.
در حال حاضر سالیانه 80 میلیارد عدد لباس جدید توسط جمعیت کره زمین مصرف می شود. این مقدار 400% بیشتر از آن چیزی است که ما در دو دهه قبل مصرف می کردیم؛ درست قبل از اینکه فست فشن به مدل غالب صنعت مد تبدیل شود. از آنجاییکه تعداد لباس های خریداری شده توسط مردم افزایش یافته است؛ لذا انتظار می رود لباس های بیشتری هم بیرون ریخته شوند. آمریکایی ها سالانه حدود 3.8 میلیارد پوند لباس مصرف می کنند که حدود 85% از آنها، نهایتاً سر از سایت های دفن زباله و زباله سوزها درمیآورند. با توجه به اینکه حدود 75% زنجیره تامین مد به تنهایی به سایت های دفن زباله ختم می شود؛ بنابراین میکرو ترندها تنها این عدد را افزایش می دهند و در نهایت اشغال 5% از سایت های دفن زباله را رقم می زنند.
لباس های دور ریخته شده نهایتاً به سایت های دفن زباله انتقال می یابند و یا اینکه سوزانده می شوند که هر دو منجر به انتشار گازهای زیان آوری مانند دی اکسید کربن، متان و سایر گازهای گلخانه ای می گردند. ناگفته نماند از آنجاییکه خاکستر حاصل از سوزاندن منسوجات دوباره به سایت های دفن زباله برمیگردد؛ لذا اجتماع آنها با سایر زباله های منسوج باعث آزاد شدن سموم مواد شیمیایی و رنگدانه ها در هوا، زمین و منابع آبی می شود.
چه کاری از دست ما برمیآید؟
در حالیکه اینترنت و رسانه های اجتماعی، موجبات این رفتار مصرف کننده را فراهم کرده و آن را ترویج می دهند و به عبارتی تمامی این عوامل مسبب خلق این الگو و چرخه ظاهراً بی پایان خرید، دور ریختن لباس ها و نگاه کردن به آنها به عنوان یک محصول یک بار مصرف شده اند؛ لذا همه ما وظیفه داریم که به دنبال منبع مشکل بگردیم. وقتی برندها و خرده فروشان، سود خود را بر کیفیت محصولات ترجیح می دهند و رفاه مردم و کره زمین را قربانی منافع خود می کنند، ما باید بهای بیشتری بپردازیم؛ ما نمی توانیم چشمان خود را بر روی آنچه که در دهه های گذشته رخ داده و باعث تغییرات آب و هوایی شده است، ببندیم.
امروزه بسیاری از برندها به سمت مواد و فرآیندهای پایدارتر روی آورده اند و تمرکز خود را بر ساخت محصولات با دوام و ماندگار (از نظر استایل) گذاشته اند. در واقع شرکت ها می توانند بدون تاکید بر آخرین ترندهای مد که به سرعت توسط مردم به فراموشی سپرده می شوند؛ اولویت خود را بر مواد، افراد و کره زمین بگذارند و به جای کمیت و سود، کیفیت را انتخاب کنند.
شرکت های مسئول در این عرصه سعی می کنند بدون قربانی کردن پایداری، کیفیت و دوام محصولات خود را بالا ببرند. به عنوان مثال در شرکت Koup از بطری های بازیافتی و عصاره دارچین برای تولید لباس های عملکردی استفاده می شود؛ این کار آنها نه تنها منجر به کاهش زباله های پلاستیکی می گردد، بلکه باعث کاهش مواد شیمیایی مضری می شود که می توانند به بدن و محیط زیست ما آسیب برسانند. در ضمن اساس کار این برند و محصولات آن براساس مدل اقتصاد مدور است؛ به عنوان مثال تی شرت های آن به گونه ای طراحی می شوند که قابل بازیافت باشند و دوباره تبدیل به نخ شده و برای تولید محصولات جدید مورد استفاده قرار می گیرند. چنانچه طراحی یک محصول با در نظر گرفتن عمر نهایی آن انجام شود، در نهایت حجم ضایعات کاهش می یابد؛ زیرا محصولات قدیمی به جای اینکه تبدیل به زباله گردیده و به سایت های دفن زباله منتقل شوند و در نهایت موجبات آلودگی زمین را فراهم کنند، به طور کامل احیا می گردند.
البته ما به عنوان مصرف کننده نقش بزرگی در این زمینه ایفا می کنیم. سود خرده فروشان فست فشن به خرید، به اشتراک گذاری و تبلیغ لباس های آنها توسط مصرف کنندگان وابسته است. اگر ما بتوانیم از این میکرو ترندها فاصله بگیریم و به تولید ضایعات بیشتر کمک نکنیم؛ می توانیم میزان هدر رفت لباس ها و پارچه ها را قبل، حین و بعد از تولید کاهش دهیم. اگر آگاهانه تر و مسئولانه تر مصرف کنیم؛ دیگر سایت های دفن زباله و محیط طبیعی ما مملوء از پوشاک نمی شود. این کار مستلزم رعایت این موارد است: خرید آنچه نیاز داریم، نه آنچه که دیگران می پوشند؛ خرید از برندهایی که برای پایداری ارزش قائل می شوند و موضعشان در قبال پایداری کاملاً شفاف است و در نهایت انتخاب کیفیت به جای کمیت.
حقیقت این است که همه ما به هم پیوسته ایم؛ با وجود اینکه شاید در ظاهر چنین چیزی را حس نکنیم و یا نبینیم. در واقع اعمال ما قدرتمند هستند و اگر آگاهانه چشمان خود را بر روی واقعیتی که همه ما و سیاره مان را احاطه کرده است باز کنیم؛ قطعاً می توانیم منشاء اثر باشیم. این بدان معنا نیست که دیگر نمی توانیم از مد لذت ببریم و روندهای آن را دنبال کنیم. چرا که مد در اصل سرگرم کننده، لذت بخش و گویا است؛ اما باید تبعیت از مد را با محافظت از زمین و بازسازی سیاره خود همگام نماییم.