ردپای کربنی مثبت پنبه ارگانیک
Organic cotton’s positive carbon footprint
نتایج مطالعه جدید صورت گرفته بر روی پنبه ارگانیک برند Cotonea که در بمپفلینگن (Bempflingen) آلمان تولید می شود؛ نشان می دهد که پنبه می تواند بستری برای رشد صنعت نساجی سازگار با شرایط اقلیمی باشد.
رولاند استلزر (Roland Stelzer)، مدیر عامل برند مذکور که بیش از 30 سال است در این حوزه مشغول فعالیت است؛ در این باره می گوید: «مقید بودن پنبه به دی اکسید کربن در حد قابل توجهی کمتر از سایر محصولات زراعی است و همگان قبول دارند که کشت پنبه ارگانیک، دی اکسید کربن کمتری نسبت به کشت محصولات متداول منتشر می کند. همچنین در کشت محصولات ارگانیک از کود مصنوعی استفاده نمی گردد؛ زیرا استفاده از این کودها باعث انتشار گازهای گلخانه ای می شود. حتی خود من نیز تا این اواخر نمی دانستم که گیاه پنبه تاثیر مثبتی بر شرایط اقلیمی دارد و میزان جذب دی اکسید کربن توسط آن به صورت قابل توجهی بیشتر از سایر گیاهان است».
مقاله علمی که اخیراً توسط کای هیوز (Kai Hughes)، رئیس کمیته مشاوره بین المللی پنبه (ICAC) نوشته شده است، مهر تائیدی بر این ادعاست. در واقع دلیل علمی این پدیده آن است که گیاه پنبه تقریباً به صورت 100% از سلولز تشکیل شده است. فرآیند تشکیل سلولز مستلزم جذب دی اکسید کربن است. براساس مطالعه ICAC، تولید نایلون در مقایسه با هفت نوع الیاف دیگر، رتبه نخست تولید گازهای گلخانه ای را به خود اختصاص می دهد. در عوض تولید پنبه در رتبه دوم کمترین میزان انتشار گاز دی اکسید کربن قرار دارد. اعتقاد بر این است که تنها الیاف کتان نسبت به پنبه سازگاری بیشتری با آب و هوا دارند.
استلزر با توجه به این رتبه بندی می گوید: «این امر تنها تا حدی درست است. زیرا مطالعه مزبور این واقعیت را نادیده گرفته که برای به دست آوردن الیاف گیاه کتان باید آن را از نظر شیمیایی شکست. تولید پنبه نیازی به این مرحله فرآوری انرژیبر ندارد و این خود باعث صرفه جویی در مصرف انرژی می شود».
وی می افزاید: «ممکن است چنین چیزی غیر منطقی به نظر بیاید؛ اما حقیقت این است که مقدار پنبه مورد نیاز برای تولید 1000 گرم الیاف می تواند بیش از 2500 گرم دی اکسید کربن را به خود جذب نماید. این بدان معنی است که برند Cotonea در سال گذشته، 1260 تن دی اکسید کربن محیط زیست را جمع کرده است».
وی در ادامه می گوید: «تغییرات آب و هوایی بخشی از مشکلی است که گیاهان پنبه سازگار با محیط زیست را به خطر می اندازد. ما در پنج سال گذشته شاهد تشدید شرایط اقلیمی در اوگاندا که یکی از پروژه های کشت پنبه ما در آنجا قرار دارد، بوده ایم. طی سه سال گذشته مقدار بارندگی به حدی در این منطقه افزایش یافته که در سال 2020 بیشترین خسارت کشاورزی را ثبت کرده است».
استلرز معتقد است که انتشار اطلاعات از طریق رسانه ها در مورد سازگاری پنبه با محیط زیست، می تواند به جذابیت بیشتر پنبه برای طراحان و تولید کنندگان کمک کند. او می گوید: «ردپای اکولوژیکی فاجعه بار صنعت مد عمدتاً ناشی از فست فشن است؛ چرا که این بخش از مد اساساً بر استفاده از پارچه های مصنوعی و ترکیبی و مصرف گرایی دورریختنی مرتبط با آن استوار است. اگر کل صنعت به استفاده از پنبه روی بیاورد؛ کشت فعلی پنبه هرگز برای تولید اقلام تولیدی مد کافی نخواهد بود. تنها راهکار ساخت منسوجات با دوام از پنبه است؛ زیرا آنها به دلیل مراحل تولید کمتر و کیفیت و دوام بالاتر، اثرات زیست محیطی مثبت بیشتری دارند.
ما در فرآیندهای تولیدی خود نه تنها شرایط اقلیمی را در نظر می گیریم؛ بلکه به وضوح از تنوع زیستی، حاصلخیزی خاک و آب های زیرزمینی هم محافظت می نماییم. ما از آفت کش ها یا ارگانیسم های اصلاح شده ژنتیکی استفاده نمی کنیم، و در کنار اینها بسیاری از جنبه های اساسی دیگر حفاظت از محیط زیست و قوانین تجارت منصفانه را در کل زنجیره تامین مدنظر قرار می دهیم».
شرکت Gebr. Elmer & Zweifel که در سال 1855 تاسیس شده، از سال 1995 استفاده از پنبه ارگانیک را شروع کرده است. پس از آن در سال 2003، برند Cotonea به وجود آمد که منسوجات ارگانیک را به صورت انحصاری عرضه می کند. این شرکت به راه اندازی پروژه های کشت پنبه ارگانیک در اوگاندا و قرقیزستان کمک کرده و در تمام مراحل زنجیره تامین از پنبه پاک کنی، تولید الیاف و ریسندگی نخ گرفته تا فرآیندهایی مانند پرداخت نخ، شکل دهی سطحی، بافندگی و بافت پارچه ها، و در نهایت پرداخت و تولید پوشاک آماده، دانش اختصاصی خود را پیاده سازی کرده است.