چرا نمی توان از مصرف گرایی و مد دست کشید؟
Why can't we turn off consumerism and fashion?
صنعت مد برای افراد عادی در هاله ای از ابهام قرار دارد. در واقع از دید بسیاری از مصرف کنندگان، اگر طرح و قیمت لباس مناسب باشد؛ فروش اتفاق می افتد. در نظر آنها آنچه پشت صحنه تولید لباس رخ می دهد؛ در درجه دوم اهمیت جای دارد.
شناخت خاستگاه لباس و مراحل لازم برای تولید محصولات مناسب حاوی پیچیدگی های زیادی است. چرا که تولید پوشاک با خود پیامدهای نامطلوب زیادی برای کارگران فعال در این عرصه، محیط زیست و حتی رفتار مصرف کنندگان به همراه دارد. به علاوه این صنعت به طرز شگفت انگیزی نوآور است و همین می تواند عواقب بسیار وحشتناکی به دنبال داشته باشد.
منشا مصرف گرایی و مد
حال این سوال مطرح می شود که چگونه به اینجا رسیدیم و چرا همه چیز به این شکل است؟ در واقع اغلب افراد متخصص هم چیزی درباره ابتدایی ترین اصول این صنعت، مثل آرایه چند الیافی (Multi Fibre Arrangement) و سهمیه های وارداتی جهانی نمی دانند.
چرا روند توسعه و ساخت محصول، دفاتر تامین منابع و تولید کنندگان در جاهایی مانند هنگ کنگ قرار دارند و پوشاک مورد نیاز مصرف کنندگان ایالات متحده یا اروپا را تامین می کنند؟
سال ها بود که بخش اعظم مصرف کنندگان به چنین مواردی اهمیت نمی دادند. اما امروزه مصرف کنندگان جوان و کنجکاو از پرسیدن اینگونه سوالات نمی ترسند. آنها می خواهند بدانند لباسهایشان چگونه و توسط چه کسانی تولید می شود. بسیاری از مصرف کنندگان نیز سوالات کلیدی دیگری مطرح می کنند.
از این رو مطالعه هر دو حوزه برای هر کسیکه در صنعت پوشاک فعالیت می کند، ضروری است. هر دو آموزنده هستند، و به حذف لایه های زنجیره تامین صنعت و محرک های اقتصادی و روانی پشت تصمیمات خرید مصرف کنندگان کمک می کنند.
کتاب Unraveled نوشته ماکسین بدات
کتاب Unraveled نوشته ماکسین بدات (Maxine Bédat) به طرز ماهرانه ای نشان می دهد که زنجیره های عرضه جهانی چگونه از تقاضای روزافزون مصرف کنندگان کشورهای توسعه یافته در زمینه خرید لباس های بیشتر حمایت می کنند.
بدات در انتهای کتاب به خوبی به این سوال که چرا اوضاع صنعت ما به این صورت درآمده است، پاسخ می دهد. در ضمن او در این کتاب مسائلی مانند مسئولیت های صنعت پوشاک در زمینه حقوق کار، مسائل زیست محیطی و رفتار مصرف کنندگان را به روشنی مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهد.
هر چند صنعت مد چیزهای زیادی برای افتخار کردن دارد؛ اما هنوز هم مسیر پیشرفت طولانی پیش رویش است. بدات در کتاب خود خاطرنشان می کند که صنعت پوشاک «میلیون ها نفر از آسیب پذیرترین افراد سراسر جهان را استخدام می کند که قسمت اعظم آنها زن هستند و سطح دستمزد پرداختی به آنها غالباً بسیار پایین تر از سطح درآمدی جوامع شان است». داستان بدات در ادامه با ذکر تاثیرات بلند مدت کووید – 19 پس از گذار از همه گیری ادامه می یابد.
بدات کتاب خود را با بحث بر روی مصرف گرایی به پایان می رساند. او ضمن اینکه رفتارهای مصرف کنندگان را تحقیر می کند؛ سیستمی که خواسته های این دست از مصرف کنندگان را برآورده می کند نیز مورد عتاب قرار می دهد.
کتاب The Day the World Stops Shopping نوشته آر. بی. مک کینون
کتاب The Day the World Stops Shopping که توسط آر. بی. مک کینون (R.B. MacKinnon)، روزنامه نگار کانادایی نوشته شده؛ مصرف گرایی را از جنبه های مختلف مثل اقتصادی، روانشناسی، آسیب به جامعه و سلامت کره زمین مورد بررسی قرار می دهد.
سوال او ساده است: اگر همه کمتر مصرف کنند؛ آیا جهان جای بهتری خواهد شد؟ مک کینون می گوید این دقیقاً همان اتفاقی است که در زمان همه گیری رخ داد. به علاوه همانگونه که وی به درستی اشاره می کند؛ تولید ناخالص داخلی جهانی در اوج همه گیری بیش از 25% کاهش یافت.
هر چند پیامدهای اقتصادی این رخداد قابل توجه بود؛ اما جهان به پایان نرسید. در صورت وقوع دوباره چنین اتفاقاتی محیط زیست تمیزتر می شود و مصرف کنندگان دوباره موارد مهم را ارزیابی خواهند کرد.
در ضمن او در کتابش این موضوع که آیا خرید چیزهای بیشتر، باعث خوشحالی بیشتر ما می شود را مورد ارزیابی قرار می دهد. هر چند ماده گرایی موضوعی است که زنجیره تامین صنعت را متزلزل کرده است؛ اما اگر مصرف کنندگان بتوانند مصرف خود را کاهش دهند، چطور؟
نماد مصرف بیش از حد
مک کینون توضیح می دهد: «در دنیایی که میلیاردها نفر به اندازه کافی لباس دارند؛ تنها راه برای ادامه خرید آنها، ایجاد تقاضاهای غیرضروری است». او در ادامه می گوید: «راه تسریع روند مد این است که لباس ها را آنقدر ارزان کنیم که آنها بیشتر و بیشتر خرید کنند». این امر جوهره وجودی صنعت فست فشن و نماد مصرف بیش از حد است.
هر چند مصرف گرایی بی فکر ممکن است برای اقتصاد مفید باشد؛ اما قطعاً این رشد اقتصادی بدون عواقب جانبی نخواهد بود. به عنوان مثال کافی است محیط زیست را در نظر بگیرید؛ مک کینون استدلال می کند که می توان با کاهش 5% مصرف آب، آسیب های اقتصادی را به حداقل رساند. ضمن اینکه می توان امیدوار بود که تا حد زیادی به تغییرات آب و هوایی هم توجه شود. به هر حال چنین چیزی تولید ناخالص داخلی جهانی را به چند سال پیش باز می گرداند. به نظر می رسد حداقل بر روی کاغذ قابل قبول باشد؛ اما آیا عملی یا مطلوب است؟ چگونه می توان تاثیرات سرمایه داری را خنثی کرد؟ این سوال بسیار سختی است.
بسیاری از مفروضات مک کینون گمانه زنی است و اگر ایده های او تاکنون اجرایی شده بودند، می توانستند تجارت مد که از دهه 1980 منفجر شده را از بنیاد ویران کنند. به علاوه امروزه بسیاری از کسب و کارها، هم در کشورهای در حال توسعه و هم در کشورهای توسعه یافته، سرنوشت و آینده ای مبهم و نامشخص دارند.
بنابراین پیش بینی اینکه تحقق چنین ایده های بلند پروازانه و خیالی در شرایط واقعی، چه چیزی به بار خواهد آورد، واقعاً مشکل است. همه ما دوست داریم محیط زیست پاک تری داشته باشیم، این یک امر مسلم است؛ اما به چه قیمتی؟ به قیمت از دست رفتن زندگی و معاش برخی ها؟ این پرسش بزرگتری است که جامعه هنوز با آن کنار نیامده است.