هزینهیابی تولید منسوجات
Textile Product Costing
هزینهیابی، سیستم محاسبه هزینه تولید و یا راهاندازی یک کسب و کار، با اختصاص هزینه به مراحل مختلف تولید یا عملیات متنوع یک شرکت است. هزینهیابی عامل تعیینکننده قیمتها و نکته مهمی است که باید در تمام مراحل مهم مانند خرید، تولید، بازاریابی، فروش و غیره دنبال شود. محاسبه هزینه در صنعت نساجی هنوز هم بر دادههای هزینه تولید استوار است.
هزینهیابی عامل تعیینکننده قیمتها و نکته مهمی است که باید در تمام مراحل مهم خرید، تولید، بازاریابی، فروش و غیره دنبال شود. برای انجام موفقیتآمیز بازاریابی و فروش، دانش و تجربه بسیار خوب از اهمیت زیادی برخوردار است. همچنين بهروزرسانی دانش در مورد همه موارد مربوط به منسوجات، براي هزينهیابی كاملا ضروري خواهد بود.
هزینهیابی در سطح دقیق محصول ممکن است کلید بقای شما باشد، آیا ما کالاها را برای پوشش هزینههای ثابت و ایجاد سود، بالاتر از هزینه متغیر به فروش میرسانیم؟
صنعت نساجی دارای طیف گستردهای از سبکها و امکانات محصول، اندازههای شرکت، ویژگیهای سازمانی و فناوریهاست. با وجود این واقعیت، همه آنها پیچیدگی زنجیره نساجی را به اشتراک میگذارند. امروزه بهینهسازی منابع و بهینهسازی زمان تدارک به اولویتهای شرکتها تبدیل شده است. این مسئله به این معنی است که کل هزینه یک محصول باید در مرحله اولیه طراحی، با حداکثر دقت تعیین شود تا روند آزمون و خطا تسهیل شود.
اولین مشکل برای برآورد هزینه، تخصیص هزینه کل محصول است. در حقیقت هزینه نهایی، از هزینه غیرمستقیم بیشتر مؤلفهها تشکیل شده است که سهم ناچیزی است. چون همه فعالیتها در مکانهای مختلفی انجام میشود، پس زنجیره عرضه واقعی، پیچیده خواهد بود و این موضوع باعث تغییر ساختار هزینه محصول میگردد.
محاسبه هزینه در صنعت نساجی، هنوز هم بر دادههای هزینه تولید استوار است. شیوههای فعلی در حوزه صنعت، تخمین هزینههای غیرمستقیم (فروش اضافی و کل و همچنین هزینههای اجرا) به عنوان ضرب هزینه تولید با یک فاکتور شاخص است. به ویژه در صنعت نساجی و پوشاک، تخصیص هزینه غیرمستقیم، رفتار و تغییرات یکسانی بهعنوان هزینه مستقیم بهصورت پی در پی نشان نخواهد داد.
در حقیقت هزینه مستقیم معمولاً با میزان تولید، زمان استاندارد و مصرف مواد اولیه متفاوت است. با این حال، هزینه طراحی و هزینه غیرمستقیم (فروش اضافی و کل و همچنین هزینههای اجرا) نمیتوانند به عنوان فاکتورهای هزینه مستقیم برآورد شوند. به عبارت دیگر، این هزینههای غیرمستقیم الزاماً از الگوهای یکسان برای همه محصولات پیروی نمیکنند. به همین دلیل، روشهای دقیق تخصیص هزینه به عنوان هزینهیابی مبتنی بر فعالیت (ABC) معرفی شدهاند، اما به نظر میرسد که هنوز در صنعت نساجی و پوشاک کاربرد گستردهای ندارند. برخی انتقادات نشان میدهد که دلیل اصلی این موضوع به پیچیده و زمانبر بودن ABC نسبت به سیستم هزینهیابی سنتی مربوط میشود.
در طول فرآیند تایید سفارش، اهمیت تایید قیمت درخواستشده بازار اغلب نادیده گرفته میشود. این امر به خوبی ممکن است منجر به پذیرش سفارش برای کالاهایی با زیر قیمت متغیر و رد سفارشات نیز شود که ممکن است قیمت آنها زیر متوسط هزینه کامل ما، اما بسیار بالاتر از هزینه متغیر باشد. تأیید سفارش فقط در مورد تحویل به موقع محصول نیست، بلکه پذیرش یا رد قیمت فروش در این مرحله بسیار مهم خواهد بود که کلید اصلی سود است.
انرژی، سیستمها و منابع زیادی در محاسبه آنلاین تاریخهای تحویل، سرمایهگذاری میشوند، در حالی که محاسبه هزینه یک ذهنمشغولی حاشیهای برای حسابداران باقی میماند که هزینههای واقعی را پس از تولید و انتقال محاسبه میکنند. این تلاش هیچ تاثیری بر روی خط پایین (برخلاف هزینه پیشگیرانه) ندارد.
هزینه پیشگیرانه استاندارد، بر اساس پایگاه داده استاندارد تولید در دقیقترین سطح جزئیات محصول و محاسبه دقیق حاشیه، ممکن است کلید موفقیت شما باشد.
چالش این است که قبل از اینکه قیمتهای سفارش و فروش تأیید شوند، باید با توجه به زمان دقیق تدارک محصول، هزینههای فروش، هزینه دقیق ساخت و مقادیر سفارش، از هزینه متغیر و حواشی یک سفارش مطلع شوید.
طبقهبندی روشهای هزینهیابی
هزینه یابی تولید منسوجات استاندارد
هزینه استاندارد، هزینه تولید کالای درخواستی با مقدار درخواستی است که به سطح مولفههای مصرفشده هم مواد و هم عناصر هزینهای مانند کار، انرژی و غیره تقسیم میگردد.
این امر با محاسبه هزینه در هر ساعت ماشین، که به کوچکترین عنصر قابل اندازهگیری شکسته میشود، حاصل میگردد. برای مثال، هزینه یک ساعت ماشین استنتر با اضافه کردن ساعات درگیری اپراتور، ساعات برق مصرفی به KW، دستگاه بخار استفادهشده و تمام عناصر مصرفشده محاسبه میشود و به هزینههای ثابت اضافه میشود و با عناصر اختصاصدادهشده در هر ساعت تقسیم میگردد.
هزینهیابی توسط ساعت ماشین موجب نگهداری مستقل مصرف محصول و تخصیص مقدار به هر واحد تولیدشده توسط ساعات متغیر میشود که آن را بر روی ماشین خاص مصرف مینماید.
هزینهیابی توسط واحدهای مصرفی از قبیل kwh ساعت میانگین برق به وسیله نوع اپراتور به نگهداری ساده و شبیهسازی آسان سناریوهای “چه می شود اگر” در مورد نوسانات قیمت واحد عنصر، اجازه میدهد.
هزینه یابی تولید منسوجات فعال
دانستن هزینه و حاشیه هر خط سفارش، قبل از پذیرش به تصمیمگیرندگان اجازه میدهد تا قیمت سفارش را با دانستن حاشیه دقیق این سفارش قبل از تولید، تایید یا رد نمایند؛ این امر منجر به رد خطوط زیر هزینه متغیر و اجتناب از رد قیمت بالای هزینه متغیر میشود، اما زیر هزینه “میانگین کلی” و اولویتبندی سفارشات را با به حداکثر رساندن مشارکت برای ساعت منابع کمیاب بالا میبرد.
زمانی که در محیطی کار میکنید که ظرفیت قابلقبولی دارد، هر سفارشی که میتواند با حاشیه مثبت در جهت پوشش هزینههای ثابت مشارکت داشته باشد را قبول نمایید؛ در حالی که هنگام کار با ظرفیت کامل در اولویتبندی سفارشات، ایجاد حداکثر حاشیه در هر ساعت ماشین ترجیح داده میشود.
حاشیه، تفاوت بین قیمت فروش و هزینههای متغیر است، هزینههای متغیر، هزینههایی هستند که مستقیماً مربوط به ساخت سفارش خاص هستند، از اینرو اغلب ممکن است حتی هزینه کار برای تحلیل کوتاهمدت نیز ثابت باشد.
روشهای برآورد هزینه
در عمل برای صنایع نساجی و پوشاک، دو روش تخمین اصلی، یعنی برآورد قیاسی و تحلیلی وجود دارد. آخرین روشی که ممکن است مورد توجه باشد، برآورد هزینه پارامتری است که هنوز در بخش نساجی کاربردی ندارد.
برآورد هزینه تحلیلی
معمولا رویکرد تحلیلی از نظر حجم و جزئیات داده، بیشترین تقاضا را دارد. در مرحله طراحی، روش تحلیلی امکان ارزیابی هزینه محصول از تجزیه کار به وظایف ابتدایی و قطعات را فراهم میآورد. سپسیک نفر هزینههای مربوط به این کارها را تخمین میزند. در این روش از دادههای ناشی از بخش حسابداری شرکت استفاده میشود. در عمل، برآورد هزینهها با استفاده از روش تحلیلی در مراحل توسعه و تولید برای تخمین هزینههای تولید یک محصول جدید مورد استفاده قرار میگیرد.
برآورد هزینه قیاسی
این برآورد، یک روش مقایسهای است که بر اساس شباهتهای فیزیکی بین محصولات فعلی و یک محصول جدید عمل میکند. روش قیاسی، امکان ارزیابی هزینه یک محصول را در مقایسه با هزینه سایر محصولات از قبل موجود، فراهم میآورد.
برآورد هزینه پارامتری
امروزه مدلهای پارامتری به طور گسترده در سراسر جهان مورد استفاده قرار میگیرند و اغلب به عنوان پایه اصلی و یا در برخی موارد تنها برای تخمین استفاده میشوند. آنها به ویژه در اولین مراحل طراحی در برنامهای که در آن اطلاعات دقیقی در دسترس نیست، مفید هستند. مدل پارامتری، مجموعهای از قوانین روابط تخمین هزینه (CER)، مفروضات، روابط، متغیرها و ثابتها است که یک موقعیت خاص را توصیف و تعریف میکنند. مزایای اصلی استفاده از CER عبارتند از:
این امکان را به کاربر میدهد تا بدون مقدار زیادی از اطلاعات دقیق، تخمینهای سریعی را ارائه دهد. CER براساس تاریخ واقعی هزینه محصول ایجاد میشود و اثرات روی رشد هزینه، تغییرات برنامه و تغییرات مهندسی را منعکس میکند.
سه مرحله تصمیمگیری اصلی وجود دارد که به طور مستقیم با تخمین هزینه در ارتباط هستند:
1- مرحله طراحی محصول: در این مرحله، قبل از تعریف کامل محصول، مدلهای پارامتری میتوانند هزینه ها را با مشخصات اصلی طراحی محصول، مقایسه کنند، در این صورت میتوان تخمین دقیقی از هزینه بهدست آورد.
2- تعریف استراتژی تولید: این امکان را میدهد تا تأثیر امکانات مختلف را در استراتژی “فراساحلی (offshore)”، از نظر زمان تدارک، پیکربندی تولید و موقعیت مکانی، اندازه قطعه، ارزیابی ریسک و پیچیدگی محصول را درک کنید. این برآورد باید کلیه مؤلفههای هزینه را برای هر امکان زنجیره تأمین در نظر بگیرد تا:
- سناریوها یا انواع مختلف را ایجاد و ارزیابی کنید.
- ارزیابی اقتصادی چندین تأمینکننده را انجام دهید.
- سرمایهگذاری استراتژیک و گزینههای فنآوری را ایجاد نمایید.
3- فرآیند نقل قول و مذاکره: این فرایند میتواند با در نظر گرفتن پیچیدگی فرآیند داخلی یا ظرفیتهای جمعشده در خوشههای صنعتی، مخروطی شود. همچنین باید شامل متغیرهای دیگر منابع مصرفی مانند زمان تحویل و محل تحویل، تغییر در شرایط محیط تجاری و ارزیابی خطر باشد.
مراحل مدلسازی هزینه پارامتری
روش پارامتری شامل جمعآوری دادههای تاریخی مربوطه و ارتباط آن با محصول نهایی است که با استفاده از تحلیل دادهها، تکنیکهای ریاضی و آماری برآورد میشود.
- انتخاب محرکهای هزینه
- جمعآوری دادهها
- رگرسیون و برازش منحنی
- تست کیفیت آماری CER
- انتخاب بهترین CER