صنعت نساجی بریتانیا
پنبه به دور برخی از قدیمی ترین تمدن های بشر پیچیده شده است. امروزه پنیه یکی از مهم ترین مواد اولیه برای پارچه هایی است که ما از آنها استفاده کرده و به تن می کنیم.
در حدود ۴۵۰۰ سال قبل از میلاد، مردم مکزیک در حال کاشت پنبه بودند. این پارچه هم چنین هویتی را در میان مردم دره ایندوس پیدا کرده بود.
زمانی که امپریالیست های اروپایی شروع به ترسیم نقشه جهان کردند و شرق و غرب را با ایجاد شبکههای بازرگانی دریایی پر رونق به هم متصل کردند، پنبه جهشی رو به جلو برداشت و در نتیجه به یک کالای جهانی تبدیل شد. شرکت هند شرقی بریتانیا و چندین همتای اروپایی، پنبه را به کشورهای اروپایی باز میگردانند در حالیکه تقاضا به ویژه در بریتانیا افزایش یافت.
در قرن ۱۸، همانطور که انقلاب صنعتی شروع شد، مخترعان و کارآفرینانی مانند ریچارد آرک رایت- که اولین کارخانه جهان را که محصولات توسط قدرت آب تولید می شدند، را احداث کرد- و جیمز هارگریوز- که اولین ماشین بافندگی پنبه جهان را ساخت- نساجی پنبه در مقیاس بزرگ را ممکن ساختند. به جای وارد کردن نساجی پنبه در مکانهایی مانند هند، کارآفرینان انگلیسی میتوانستند پنبه خام را وارد کنند (از هند و به طور فزایندهای از ایالات متحده آمریکا) و خود تولید پارچه داشته باشند. این گونه است که صنعت پنبه لنكشير (Lancashire) به دنیا آمد.
مسیرهای حمل و نقل مانند راهآهن منچستر – لیورپول که اولین راه آهن جهان است که به طور کامل بر روی قدرت بخار تکیه دارد و اولین قطار در جهان به طور کامل برنامه ریزی شده و برای حمل و پست مرسوله بود، به منطقه اجازه داد تا به هنگام افزایش تولید، رشد کند. کمک های مشابهی از سوی کانال کشتی منچستر و دسترسی لیورپول به تجارت دریایی صورت گرفت و شمال غربی انگلستان به شهرت جهانی در زمینه تجارت و صنعت تبدیل شد.
با انفجار تولید، کارگران بیشتری در کارخانه پنبه مورد نیاز بودند. ساعات کاری طولانی، سخت و خطرناک بود و بچهها به طور فزایندهای برای تکمیل درآمد خانوار به کار گماشته میشدند. در اوایل دهه ۱۸۰۰، پارلمان بریتانیا برای اولین بار وارد عمل شد تا از حقوق کارگران محافظت کند، در طول روزهای کاری محدودیت ایجاد کرده و به کودکان در محل کار کمک کرد.
قرن نوزدهم با جریان پیوسته اختراعات جدید و پیشرفت های مکانیکی سپری شد و تا قرن بیستم، صنعت پنبه شمال انگلستان را به کارگاهی جهانی تبدیل کرد. امپراتوری بریتانیا درست قبل از جنگ جهانی اول به اوج قدرت جهانی خود رسید. در سال ۱۹۱۲، این کشور با حدود ۸ میلیارد یارد پارچه تولید شده در یک سال به اوج تولید خود رسید و بریتانیا خود را به عنوان بزرگ ترین تولید کننده پارچه پنبه در جهان معرفی کرد.
با این حال، جنگ نشانگر آغاز پایانی برای سلطه پنبه بریتانیا بود. صادرات به بازارهای خارجی ممکن نبود، تقاضای کاهش یافت و کاهش تولید پنبه بریتانیا آغاز شد. بسیاری از کشورها قادر به وارد کردن پنبه بریتانیایی نبودند، اما بسیاری از کشورها امکانات تولیدی خود را آغاز و راه اندازی کردهاند. این بدان معنا بود که تقاضا برای پنبه از بریتانیا هرگز باز گردانده نمی شد. بین دو جنگ بزرگ، کشورهای دیگر به سرعت گرفتار شدند. در سال ۱۹۳۳، کشوری دیگر با نام ژاپن بزرگ ترین تولید کننده پنبه شد.
هنگامی که جنگ جهانی دوم آغاز شد، تقاضا دوباره در بریتانیا افزایش یافت؛ زیرا بریتانیا نیاز به منسوجات پنبه برای تولید یونیفرم و چترهای نجات داشت. این صنعت همراه با هجوم کارگران از شبه قاره هند در دهه ۱۹۵۰ از تجدید حیات کوتاهی برخوردار بود چرا که صاحبان کارخانه به منظور افزایش تولید ارزان، شیفت شبانه را راه اندازی کردند. این کار زیاد طول نکشید. اقتصادهای نوظهور مثل چین در مقیاس بسیار بالاتر پنبه تولید میکردند و در سال ۱۹۵۸، بریتانیا وارد کننده پنبه بود.
از دهه ۱۹۶۰ تا ۱۹۸۰، این صنعت با نرخ هشداردهنده و غیرقابل برگشت، که به طور متوسط در هر هفته یک کارخانه تولید پنبه لنكشير بسته می شد، کاهش یافت. در اواسط دهه ۱۹۸۰ صنعت پنبه شمال غربی انگلستان عملا از بین رفته بود.
بنابراین، آیا برای پنبه بریتانیا آینده ای وجود دارد؟
تقاضا برای منسوجات انگلستان، محصولات پنبه و سرمایهگذاری جدید در شمال غربی کشور رو به رشد است. انگلستان پانزدهمین تولید کننده در بین بزرگ ترین تولیدکنندگان منسوجات در جهان قرار دارد. آنچه که به این کشور کمک می کند، افزایش تقاضا برای کالاهای تجملی با برند بریتانیا است، چرا که پنبه بریتانیایی به عنوان یک میراث و محصولی با کیفیت به رسمیت شناخته میشود.