صفحه اصلی دانشـــنامه نساجی خاورمیانه
1399/08/12

نساجی خاورمیانه

Middle Eastern Textiles

خاورمیانه حتی قبل از دوره اسلامی هم رابط تولید و تجارت نساجی در منطقه اوراسیا بوده است. مجموعه مسیرهای تجاری که از آن به عنوان جاده ابریشم یاد می شود، در بندرهای شرقی دریای مدیترانه به انتهای غربی خود می رسیدند. از این رو این بازارها ناچاراً مراکز تولید منسوجات نیز بوده اند. گسترش قوانین اسلامی در قرون هفتم و هشتم، صنایع نساجی امپراطوری های بیزانس و ساسانیان را در برگرفت و آنها را با هم ادغام کرد. طرح پارچه ها در اوایل دوره اسلامی از طرح های دوره های پیشین الهام گرفته شده بود، اما فرهنگ های اسلامی سریعاً توانستند با شیوه های جدیدی فرهنگ خود را ابراز کنند. منسوجات خاورمیانه در طول دوران قرون وسطی، کالاهای بسیار گرانبهایی به شمار می آمدند که توانسته بودند صنعت بومی اروپا را تحریک کنند. با نگاهی به اصطلاحات بسیط صنعت نساجی می توان ارتباط بین پارچه های اسلامی و اروپایی را مشاهده کرد؛ این اصطلاحات عموماً از زبان های فارسی، عربی یا ترکی مشتق شده اند؛ از جمله می توان به اصطلاحاتی مانند داماسک (دمشقی)، تافته، کتان، موسلین، سیروساکا (seersucker) (از ریشه شیر و شکر) و موهر اشاره کرد.
منسوجات در جهان اسلام کالاهای بسیار با ارزشی بودند که در بعضی از دوره ها به جای خراج مالیاتی پذیرفته می شدند. برای بزرگداشت مقامات عالی رتبه و یا در هنگام ملاقات سفرای خارجی از منسوجات و پوشاک به عنوان هدیه و پیشکشی استفاده می گردید. در بخشی از جهان که مردم آن ادعا می کنند پیشینه ای عشایری دارند، فضای داخلی خانه ها ابتداً با منسوجات مبله می شد و برای پوشاندن کف، دیوارها، زیر سازی ها، ساختن تخت و انبار کردن کالاها، انواع مختلف منسوجات به کار گرفته می شد. هدایا داخل یک پوشش پارچه ای اهدا می گردیدند و هر چه طرز ساخت این پوشش های پارچه ای ظریف تر و استادانه تر می بود، آن هدیه عزت و احترام بیشتری داشت. منسوجات این قدرت را داشتند تا از اشیای گرانبها در برابر آسیب و گزنه محافظت کنند، به همین دلیل کتیبه ها و نمادها غالباً در میان منسوجات نگهداری می شدند. در قرون بعد از فوت حضرت محمد (ص)، نمایش موجودات زنده به خصوص در مذهب سنی ممنوع شد. همین امر باعث گردید تا طرح های اسلامی بتوانند با استفاده از نقوش هندسی، خطاطی، نباتی و معماری زبان استعاره ای خود را توسعه دهند. با این حال باید خاطر نشان کرد که نقوش انسانی و حیوانی در برخی از منسوجات اسلامی به ویژه در ابریشم آسیای میانه و فرش ایرانی دیده می شوند.

نساجی خاورمیانه - نساجی خاورمیانه, صنعت نساجی, دانش نساجی, تاریخ نساجی

ابریشم

منسوجات ابریشمی با طرح های استادانه در سراسر جهان اسلام و در قالب بافت های پیچیده مثل بافت های جناغی مرکب، طرح های لامپاس (lampas) و زربافت، و همچنین پارچه های دو لا و سه لا تولید می شدند. این نقوش به شکل سبک درآمدند و بسته به دوره و منطقه بسیار متنوع بودند. منسوجات ساده تر از جمله بافت های ساتین و تفتا، و انواع پارچه های ابریشمی بسیار سبک در عین فراوانی بسیار با ارزش و مهم تلقی می گردیدند. علاوه بر این، برخی از منسوجات خاص نیز وجود داشتند که نخ تار آنها ابریشمی و نخ پودشان پشمی بود و معمولاً طرحی راه راه داشتند. در نوعی از منسوجات که برای بافت آنها از بافت ریپس استفاده می شد و به آلاکا معروف بودند؛ نخ تارهای ابریشمی (تارهای کشیده شده روی دستگاه بافندگی)، نخ پودهای پنبه ای (نخ های در هم بافته شده با تارها) را می پوشاندند و نهایتاً نوعی پارچه ابریشمی تولید می شد که بسیار اقتصادی بود. در بافت ساتین که به کوتنو (kutnu) معروف بود، نخ تار ابریشمی از سطح پارچه نمایان بود، در حالیکه نخ پود پنبه ای از پشت پارچه دیده می شد. این منسوجات به صورت گسترده مورد استقبال مردم قرار گرفتند چرا که طبق سنت اسلامی مردان حق نداشتند لباسهای ابریشمی که مستقیماً با سطح پوست در تماس بودند را بپوشند. روش ملیله دوزی یکی دیگر از روش های مهم در بافت پارچه های ابریشمی بوده است.
یکی از مشخصه های اصلی منسوجات ابریشمی دوره اسلامی، تراز (tiraz) بود که از قرن دهم تا چهاردهم اهمیت ویژه ای داشت. تراز محصول کارگاه های سلطنتی بود. منسوجات تراز با حاشیه هایی تزئین می شدند؛ این حاشیه ها، نوشته هایی خطی داشتند که متشکل از گلدوزی و ملیله بافی با نخ های طلایی بودند. معروف ترین مرکز تولید تراز در آن دوره بغداد بود، اما شواهد نشان می دهد که تراز در دیگر بلاد اسلامی مثل مصر، یمن، سوریه و موریش (Moorish) اسپانیا نیز تولید می شده است؛ کارگاه های تولید این منسوجات توسط حاکمان وقت تامین مالی می گردیدند. این حاشیه دوزی ها معمولاً به صورت نواری در لبه بالایی آستین لباس مورد استفاده قرار می گرفتند، اما گاهاً در کناره ها یا بدنه لباس نیز به کار گرفته می شدند. هر چند گاهی از آنها در کفن مردگان و لباس های تشریفاتی نیز استفاده می شده است. نوشته های خطی این حاشیه دوزی ها معمولاً شامل نام حاکم فعلی و حدیث های مذهبی بودند. لباس هایی که با تراز تزئین می شدند بسیار گرانبها بودند، و پوشیدن آنها مختص مقامات دادگاه های عالی بود و در واقع به عنوان خرقه های وزین عرضه می شدند. ممکن بود پارچه های پنبه ای و لیننی نیز دارای نواردوزی های ترازی باشند.
فتح منطقه موریش اسپانیا در قرن هجدهم توسط مسلمانان باعث شد تا کارگاه هایی برای تولید تراز و منسوجات ابریشمی که دارای بافت های مرکب بودند در آنجا تاسیس شوند. ابتداً پارچه های ابریشمی که در این کارگاه ها تولید می شدند شبیه پارچه های اواخر دوره بیزانس یا ساسانی بودند، اما دیری نپایید که این کارگاه ها نیز به تولید نقوش کاملاً اسلامی مثل طرح های هندسی استادانه با جزئیات فراوان و طرح های گلدار روی آوردند. منسوجات اسپانیایی از تنوع بالایی برخوردار بودند؛ مشخصه آنها رنگ های کاملاً متضاد و داشتن نقوش هندسی فراوان بود.
از قرن پانزدهم به بعد، بورسا (Bursa) به مهمترین مرکز تولید ابریشم در امپراطوری عثمانی تبدیل گردید، هر چند که تنها تولید کننده منسوجات ابریشمی با کیفیت و مرغوب نبود. پارچه های ابریشمی عثمانی، رنگ بسیار خوبی داشتند و معمولاً دارای الگوهای بزرگ بودند. هر چند که ظاهراً در قرن پانزدهم این منسوجات عثمانی بودند که بر طرح پارچه های ابریشمی ایتالیایی تاثیر گذاشتند، اما پس از آن دوره این طرح های ایتالیایی بودند که توانستند بر برخی از پارچه های ابریشمی عثمانی تاثیر بگذارند. با این حال بسیاری از طرح ها مشخصاً جزء طرح های ترکی به حساب می آمدند، و نشان دهنده قرابت و نزدیکی این طرح ها با نقاشی های مینیاتور عثمانی و طرح های کاشی های آن دوره بودند. این طرح ها شامل گل ها، شاخ و برگ ها و درختان تاک مسبک بودند. از جمله نقش و نگارهای رایج می توان به ترکیب یک خوشه متشکل از سه حلقه با خطوط مواج اشاره کرد. نقوش رایج دوره عثمانی شامل نقوش مخملی میان تهی و سایر بافت های مرکب بوده اند. گلدوزی های ابریشمی بسیار ظریف که بر روی پارچه های ابریشمی، لیننی، مخملی یا پنبه ای کار می شدند از دسته طرح های مهم دیگری به شمار می رفتند که در دوره عثمانی بسیار رایج بوده اند.
ایران در دوره صفویه، پارچه ابریشمی نفیسی تولید می کرد که جزء بهترین های جهان اسلام بود. یزد در قرن پانزدهم، و اصفهان و کاشان در قرون شانزدهم و هفدهم از مهمترین مراکز تولید این پارچه ابریشمی نفیس محسوب می شدند. نقوش مخملی میان تهی پر نقش و نگار، و آرایه نامحدودی از بافت های پیچیده مرکب و گلدوزی های ظریف از ویژگی های پارچه ابریشم ایرانی است. طرح های ایرانی در عین رنگ آمیزی پیچیده دارای جزئیات بسیار ظریفی بودند. گروه شاخصی از منسوجات ایرانی از شکل های انسانی و حیوانی بهره می بردند که به سبک نقاشی های مینیاتوری کار می شدند. دسته ای از منسوجاتی که به شکلی استادانه بافته شده بودند تصاویری از متون فارسی داشتند. گلدوزی های ابریشمی نیز جزء یکی از دسته های مهم منسوجات پارسی بوده است. کیفیت خوب الیاف ابریشم ایرانی باعث می شد تا پارچه های ابریشمی ایرانی بسیار با کیفیت باشند و همین سبب شد تا ابریشم خام ایرانی مورد توجه بازرگانان خارجی قرار بگیرد. البته لازم به ذکر است که منسوجات پارسی بر منسوجات مغولی هندی نیز تاثیر گذاشتند.

پنبه و لینن

انواع مختلفی از درختان کتان (به منظور استحصال الیاف کتان) و الیاف لیفی مثل کنف در جهان اسلام پرورش یافته اند. منسوجات لیننی و پنبه ای به صورت گسترده در سراسر منطقه مورد استفاده قرار می گرفته اند. همه نوع منسوجاتی از کرباس های پنبه ای ضخیم قایق های بادبانی گرفته تا پارچه های بسیار ظریف چیت موسلین و توری از الیاف پنبه تولید می شده است. هر چند که هند در آن دوران به پارچه های ظریف پنبه ای شهره بود، اما همه کشورهای مشرق زمین توانسته بودند تا صنایع پنبه بافی ظریف خود را به خوبی توسعه دهند. با این وجود تجارت با منسوجات هند برای جهان اسلام بسیار مهم بوده است.
هر چند که قدمت و منشاء اولین پارچه های چاپی در دوران اسلامی کاملاً مشخص نیست، اما چاپ پارچه در مصر به دوران قبل از ظهور اسلام بر می گردد. نقش برجسته های چاپی از دوران فاطمیه شناسایی گردیده اند و اعتقاد بر این است که تعدادی از نمونه های یافت شده در منطقه مملوک مصر در دوره فاطمیه ساخته شده اند. صنعت چاپ از قرن شانزدهم در سوریه وجود داشته است، در قرون هفدهم و هجدهم این صنعت به منطقه آناتولی گسترش پیدا کرد، چرا که ازدیاد تقاضای اروپا برای منسوجات چاپی هندی که از طریق بنادر حوزه مدیترانه شرقی به آنجا منتقل می شدند خود محرکی برای این موضوع بوده است.

موهر، پشم و سایر الیاف حیوانی

استفاده از موهر، پشم شتر و پشم بز که به آن ترمه یا پشمینه گفته می شود برای بافت شال های نرم و طرح دار در بسیاری از نقاط جهان اسلام رایج بوده است. این شال ها در قرن نوزدهم در غرب بسیار محبوب شدند؛ این در حالی است که این شال ها از مدت ها قبل در بخش مسلمان نشین شمال هندوستان، سرزمین پارس و ترکیه عثمانی جزئی از ویژگی های لباس ها بودند. این الگوها در قالب بافت های جناغی ملیله دوزی و یا انواع مختلف بافت های مرکب بافته می شدند، اما در هر دو حالت دارای الگوهای ظریف و طرح های رنگی بسیار زیبایی بودند. برخی از آنها نوار دوزی های طرح دار داشتند. بسیاری از آنها شامل طرح های پیچیده نباتی بودند که معروفترین آنها بته جقه (boteh) نام داشت. نام گذاری طرح های بته جقه عمدتاً به زبان و گویش بافندگان بستگی داشت و به همین دلیل ممکن است با عناوین دیگری نیز نامگذاری شده باشند. در غرب این طرح ها با عنوان نقوش پیزلی (paisley) معروف بودند؛ دلیل این نام گذاری این است که از قرن نوزدهم به بعد نمونه هایی از شال های هندی در منطقه پیزلی اسکاتلند تولید می شده است.
اگر چه از پشم به صورت گسترده ای برای تولید انواع منسوجات پوشاکی استفاده می شده است؛ اما معروفترین منسوجات پشمی دوره اسلامی، پارچه های بافته شده پرز دار و یک دستی بودند که به صورت قالیچه، کیف، روبان، دیوار پوش، پشتی و سایر وسایل منزل ساخته می شدند. به نظر می رسد که بافت حلقه ای گرهی (پرزدار) آسیای میانه از نمونه های شناخته شده قدیمی تری که حدود 2500 سال قدمت دارند، نشات گرفته باشد. از قدیمی ترین نمونه های فرش بافته شده در دوره اسلامی می توان به تخته فرش «Fostat» که مربوط به قرن نهم است و در قاهره پیدا شده، و گروهی از فرش های ساخته شده توسط ترک های سلجوقی که مربوط به قرن سیزدهم است و در قونیه در آناتولی مرکزی یافت شده اند، اشاره کرد. نمونه هایی از فرش های بافته شده در قرن شانزدهم که در دوران حکومت مملوک ها بر مصر و صفویان بر ایران بافته شده اند، یک سنت دیر پا و پیچیده را تائید می کنند. می توان طرح فرش ها را براساس سبک بصری، خاستگاه آنها و درجه برتری فنی شان به سه دسته تقسیم کرد. هدف از تولید فرش های ایلیاتی که توسط خانوارهای عشایری یا روستایی تولید می شدند، در وهله اول استفاده شخصی بود. این طرح ها، وابستگی های قومی و منطقه ای را منعکس می کردند و دارای طرح های تقریباً هندسی بودند. هر چند که برخی از آنها بافت کاملاً ظریفی داشتند، اما بسیاری از آنها نسبتاً زمخت بودند. سفارش بافت فرش های درباری به کارگاه های دربار براساس طرح هایی بود که توسط بهترین هنرمندان آن زمان خلق می شدند. این طرح ها که غالباً ارتباط نزدیکی با نقوش کاشی کاری ها، تذهیب های دست نویس و منسوجات ابریشمی داشتند؛ از نظر فنی جزء ظریف ترین گره ها و از نظر بصری بسیار پیچیده بودند. فرش هایی که در شهرها تولید می شدند در دسته سوم قرار می گرفتند. این فرش ها که تحت نظر کارآفرینان تاجر تولید می شدند، از نظر فنی بسیار ظریف هستند؛ اما طرح های آنها تا حدودی با طرح های فرش های درباری تفاوت دارد. تمایز طرح این فرش ها تکراری بودن طرح ها و پیچیدگی کمتر آنها است.
بافت های مسطح شامل انواع مختلفی از تکنیک ها است که از جمله مشهورترین آنها می توان به گلیم (پرده قالیچه نما)، جاجیم (پارچه گلابتون ناپیوسته مرکب) و سوماک = soumak (لفافه های تار بافت) اشاره کرد. کارت بافی (Card-weaving) روشی متداول در ساخت پارچه های نواری است که سابقه ای طولانی در سراسر جهان اسلام دارد. این تکنیک ها و روش های دیگر برای ساخت کفپوش و دیوارپوش، کیسه های ذخیره سازی، کناره های چادرها و خیمه ها، قاب درها و تله های حیوانات مورد استفاده قرار می گرفته اند. منسوجات پشمی مسطح معمولاً برای مصارف محلی تولید می شدند و مشخصه آنها طرح های متمایز قبیله ای یا منطقه ای و پالت های رنگی بود. اما تولیدات مدرن بیشتر به سمت تناسب با رنگ و ترجیحات بازارهای غربی گرایش دارند.

نساجی خاورمیانه - نساجی خاورمیانه, صنعت نساجی, دانش نساجی, تاریخ نساجی

واژه نامه اصطلاحات فنی

ترکیب (بافت جناغی، بافت)

صفتی است که به هر نوع پارچه یا بافتی اطلاق می شود که در آن دو یا چند دسته نخ به صورت طولی، عرضی یا در هر دو جهت وجود داشته باشند.

لامپاس (Lampas)

پارچه ای است که فرم بافت آن به گونه ای است که نخ های ضربدری طرح کلی آن را تشکیل می دهند و نخ تار دوم، نخ های تشکیل دهنده طرح ضربدری را در جای خود ثابت می کند.

تفتا (Tafta)

پارچه ای است که از نخ های چند لای ابریشمی که به صورتی بسیار محکم به دور هم تابیده شده اند و در قالب یک بافت ساده در کنار هم قرار می گیرند، تشکیل می شود.

بافت ریپس (Rep weave)

پارچه ای است که بافتی ساده دارد. در این بافت نخ های ضربدری از نخ های طولی بزرگ تر هستند و یک شیار ضربدری برجسته مشخص را شکل می دهند.

ملیله بافی (Tapestry weaving)

روش دست بافی است که در آن نخ ها (پود) به صورت ضربدری با فشرده شدن به هم در مناطق مشخص یک اثر رنگی یک دست را ایجاد می کنند؛ به گونه ای که نخ های طولی (تار) به دلیل اینکه به صورت کامل از عرض پارچه عبور نمی کنند مشخص نیستند؛ اما در قسمت هایی که پارچه طرح دار است به سمت جلو و عقب حرکت می کنند. به این ترتیب می توان الگوهایی با پیچیدگی زیاد و در اندازه های بزرگ تولید کرد.

طرح های مخملی میان تهی (Voided velvet)

پارچه های مخملی هستند که در آنها گره ها (الیاف ایستاده یا حلقه ای) به منظور طرح دار کردن پارچه به مناطق مشخصی محدود می شوند.

رنگرزی و پرداخت کاری

در اوایل قرن بیست و یکم بیشتر این تولیدات سنتی از بین رفته اند، زیرا منسوجات مدرن جایگزین منسوجات سنتی شده اند. در جاهایی که تولید نساجی به صورت سنتی ادامه دارد، بافندگان به دنبال تطبیق محصولات خود با سبک و زندگی مدرن هستند و به همین دلیل این محصولات نیز در حال تغییر هستند.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *